سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاه امروز سنت و موسیقی ایرانی

عین الله مسیب زاده*

 

موسیقی ایرانی در کل به مجموعه بسیار غنی ای از ملودی های باستانی ایران اطلاق می شود که خاستگاهی جز فرهنگ و تمدن سرزمین ایران ندارند و عناصر و اصول و قواعدی آن را از موسیقی سایر کشورهای شرقی متمایز و مستقل می گرداند.

 

این ملودی ها از دیرباز و از کهن ترین ادوار تاریخی - حداقل 3500 ق م )1( - به روش سینه به سینه بطور فرهنگ شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. در جریان این انتقال به تاثیر از تحولات اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی و در عبور از وجود هنرمندان راستین و ناقلان این مجموعه به تدریج آرایش و پیرایش شده است. تا اینکه در اواخر دوره قاجار توسط خاندان فراهانی - علی اکبر فراهانی و پسرانش میرزا عبدالله و میرزا حسینقلی- سازماندهی و براساس پیوند هم خانوادگی و ملاحظات فنی در قالب هفت دستگاه و پنج آواز و تعداد زیادی گوشه )200 الی 400( تحت عنوان ردیف تدوین شده است. این ردیف با عنوان ردیف سازی به نام راویان خود مثل میرزا عبدالله، میرزا حسینقلی، موسی خان معروفی و علی اکبرخان شهنازی شناخته می شود که اصلی ترین رپراتور آموزشی موسیقی ایرانی محسوب می گردد.

 

با همین چارچوب ردیف های دیگری برای خواندن متمایز گشته اند که به آنها ردیف آوازی گفته می شود، مانند ردیف عبدالله خان دوامی، سیدحسین طاهرزاده و ...

 

متن تمام مقالات را در سایت ایران نمایه مشاهده نمایید.

برای مشاهده متن کامل مقاله بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.

 

 <ردیف گرچه هستی و درون مایه اصلی موسیقی شهری ایرانی محسوب می شوند لیکن نه به جای عنوان یک محصول بلکه به عنوان ماده اولیه و خام برای آموزش، آهنگسازی خلاقیت و ... کاربرد دارد و موسیقی ایرانی به معنای واقعی، در اصل موسیقی ای است که در شکلی بدیع و خلاق برگرفته و ملهم از ردیف بوسیله هنرمندان ناب و راستین اجرا و تولید می شود و در این راستا تکرار دقیق و موبه موی ردیف هرگز ملاک ارزش نخواهد بود.

 

حال در اطلاق عنوانی متناسب و جامع در مورد این نوع از موسیقی که پیشتر وصف آن رفت قدری اختلاف نظر و در مورد چهار واژه سنتی، اصیل، ملی و کلاسیک جای مناقشه وجود دارد. در این میان در چند دهه اخیر عنوان سنتی بیشتر از همه مورد استعمال قرار گرفته است که از قضا بیشترین اختلاف نظر و محل بحث و بررسی هم در مورد این کلمه وجود دارد.سنت در لغت به معنای راه، روش، سیرت، طریقه، عادت و گفتار و کردار معصوم )پیغمبر و امامان( آمده است.

 

این کلمه برگرفته از واژه )TRADITIONAL( تر ادسیونال فرانسه و تردیشنال انگلیسی است که در سال 1346 وارد موسیقی ما شده است.اینکه تردیشنال در زبان لاتین دربرگیرنده چه مفاهیمی از نظر موسیقایی هست جای بحث خود را دارد. ولی این واژه زمانی وارد موسیقی ما شد که دکتر داریوش صفوت از فرانسه به ایران برگشت و سال بعد کتاب ایشان منتشر شد.

 

زمانی که دکتر صفوت برای تدریس موسیقی ایرانی در بخش موسیقی شرقی دانشگاه سوربن از طرف وزارت فرهنگ آن موقع مامور شده بودند، از آنجایی که تاکید و علاقه فراوان به ابعاد ماورائ الطبیعه موسیقی ایرانی داشتند مورد توجه آلن دانیلو)2( برای نوشتن کتابی در مورد موسیقی ایران قرار گرفتند. آلن دانیلو یک مجموعه 10 جلدی از موسیقی کشورهای شرقی تدارک دیده بود که موسیقی 10 کشور شرقی هر کدام در یک جلد مورد بررسی قرار می گرفت.

 

این مجموعه سنت های موسیقی نام داشت و نام هر کشوری را زیر این عنوان روی جلد کتاب مربوط به خودش درج می کردند. وقتی صفوت با کمک شخصیت برجسته موسیقی دانشگاه سوربن خانم نلی کارن کتاب )در مورد موسیقی ایرانی( را به اتمام رساندند این کتاب مطابق عرف مجموعه 10 جلدی آلن دانیلو تحت عنوان سنت های موسیقی ایران و یا موسیقی سنتی ایران در سال 1345 به چاپ رسید و ناشر آن کتاب را برای یافتن بازار فروش به ایران هم فرستاد )3( و بدین ترتیب چون این کتاب هم کتاب مهمی بود و هم مقدمه ای برای تاسیس مرکز حفظ و اشاعه موسیقی شده بود، عمل واژه موسیقی سنتی وارد ترمینولوژی ایرانی شد.

 

بعد به تدریج اطلاق صفت سنتی به برخی از انواع موسیقی به حدی متداول شد که انگار معنای آن بر همه روشن است.

 

دورینگ)4( می گوید: صفت سنتی را - علی رغم این که مفهومی است غربی - بدون رعایت احتیاط، در خصوص فرهنگ های غیرغربی به کار می برند. در این فرهنگ ها تعبیری برای بیان مفهوم سنتی به معنای غربی آن وجود ندارد.)5(

 

به هر حال، آنچه در بکارگیری واژه سنت اسباب زحمت می شود ارزش گذاری تلویحی یا تصریحی آن است. در واقع هر چیز سنتی عبارت از چیزی است که در باب آن اتفاق رای و نظر واحدی وجود داشته باشد و محل مناقشه واقع نشود. همین پتانسیل معنایی درست همان چیزی است که اطلاق این مفهوم را در مورد موسیقی که پویایی و تغییر از مهمترین خصیصه های آن هست، دچار شکل می کند ولی به هر حال وقتی در صحبت های اهل نظر و مقالات علمی تامل می کنیم می بینیم که روی نوعی مفهوم انتزاعی در مورد موسیقی اصیل ایرانی اتفاق نظر هست، منتهی واژه ای که رضایت همه این بزرگان را از نظر جامعیت معنایی فراهم بکند یافت نشده، یا حداقل سنتی و سنت آن واژه نیست، لذا برای درک این مفهوم باید هم موسیقی ای را که دارنده این پیغام هست اجرا نمود و هم در صحبت صاحبان نظر دقیق و عمیق شد.دکتر داریوش صفوت در مورد سنت می گوید: سنت به نظر من انتقال سر از دست به دست است و سینه به سینه بطور شفاهی. در مورد ملودی ها صدق نمی کند چرا که ملودی ها دائم در تغییرند.)6(

 

حقیقت هر چیزی غیر از آن چیزی است که در ظاهر پیداست و در جهان مادی واقع می شود. حقیقت حدنهایی واقعیت است. این همان چیزی است که قدما در مورد هنر و فلسفه و سایر علوم انسانی به آن سر می گفتند. سر همیشه در میان اقلیت های ویژه ای از جامعه سینه به سینه می گردد و جایی ذکر نمی شود:

 

سر پنهان است اندر زیر و بم

 

فاش گر گویم جهان بر هم زنم

 

* * *

 

به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات

 

بخواست جام می و گفت راز پوشیدن

 

* * *

 

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی

 

گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

 

چنین سری واحد و تغییرناپذیر می نماید و در سینه هنرمندان راستین و مشرف و متعهد منزل نموده و بدین ترتیب حفظ و منتقل می شود.

 

در مورد سنت و موسیقی ایرانی بطور متناوب و پراکنده بحث ها و صحبت هایی بوسیله موسیقیدانان و ردیف دانان ایرانی انجام شده است. با کمی تعمق و تامل در آرائ این بزرگان نکات اتفاق زیادی در فحوای نظرات آنها صرف نظر از اختلافات متعدد صوری دیده می شود.

 

علی ایحال، ماحصل همه آنها این است که موسیقی ایرانی از نوع جدی و هنری آن علاوه بر اینکه مثل همه پدیده های اجتماعی و مانند هر هنر و موسیقی دیگری دائم در حال تغییر و یا در بعد مثبت آن تحول و ترقی می باشد در ذات خود یک نوع حقیقتی کامل انتزاعی را در بر دارد که محصول گردش دوران و پرورده تمام زمینه های فرهنگی، اجتماعی ایران از دوره باستان تاکنون است که سینه به سینه و دست به دست منتقل شده است. این میراث باستانی طی گردش زمان به موسیقی دانان راستین ایرانی به ارث رسیده است و آنها هم آن را در موسیقی خود اعمال کرده و همچون روحی در کالبد اصوات موسیقی دمیده اند. چنین پدیده ای یک زبان موسیقایی و شهودی است که از 150 سال پیش در جان ردیف عینیت پیدا کرده است. این همان چیزی است که الفاظ در بیان آن عاجزند و هنرمندان در یافتن لفظ متناسب با آن. این همان معنی ای است که نباید برای تغییر آن کوشید و هنرمندان و اساتید موسیقی در بطن نیروها و عواملی هستند که به کندی و به مرور زمان این مفهوم را متحول می کنند. حال سنت چگونه می تواند و یا نمی تواند دربرگیرنده چنین معنای شگرف و گسترده ای باشد؟ جای تامل و بحث فراوان دارد.

 

به هر حال، اگر دنبال یک چیز تغییرناپذیری تحت عنوان سنت در موسیقی ایرانی هستیم منظور همان چیزی است که هنر را از فن و علم متمایز می کند که خود در شرایط فرهنگی و اقلیمی متفاوت صورت و شکل متناسب با آن را به خود می گیرد و اگر با گوش جان بشنویم می توان به قدر وسع آن را در تار استاد محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، سنتور استاد فرامز پایور و پرویز مشکاتیان، آواز استاد محمدرضا شجریان و رضوی سروستانی، نی استاد کسایی، محمد موسوی، کمانچه استاد بهاری و... شنید و یا احساس کرد.

 

به هر صورت، در نگارش متون موسیقیایی و طبقه بندی آن گریزی از به کار بردن لفظ و پسوندی که موسیقی مورد نظر ما را از سایر انواع موسیقی که از قضا جملگی ایرانی هم هستند جدا و مشخص نماید، نیست. گاهی برای اجتناب از استعمال واژه سنتی واژگانی مانند اصیل، ملی و کلاسیک مطرح می شود، که البته شایسته است در این مجال به اختصار به مصداق و شمول آنها در مورد موسیقی ایرانی پرداخته شود.

 

اصیل در لغت به معنای نژاد، با گوهر، والاتبار، نجیب و... آمده است. در واقع هدف از به کارگیری این واژه در موسیقی قرین و عجین ساختن چنین معانی با موسیقی راستین ایرانی به منظور تفکیک آن از سایر انواع موسیقی هایی بوده است که به دلیل استفاده از ریتم ها و ملودی های ترکی و عربی و ارکستراسیون غربی و سازهای خارجی عادی از چنین خصیصه ای بوده اند. این نوع از موسیقی )موسیقی ترکیبی( در دهه چهارم و پنجم قرن حاضر مقارن با اپیدمی غرب گرایی و تقلید از فرهنگ غرب که نشانه تمدن قلمداد می شد بسیار رایج بود و به وفور و استمرار از رادیو و گاهی تلویزیون پخش می شد و در جامعه هم از اقبال عمومی برخوردار بود. واژه اصیل نخستین بار توسط نور علی خان برومند یکی از ارکان اصلی حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی در دو دهه مذکور- یکی از حساس ترین مقاطع تاریخ موسیقی کشور- مورد استفاده قرار گرفت که البته خود ایشان هم شمول این واژه را به طور کامل و قاطع تایید نمی کرد اگر چه ریشه دار بودن و اصالت از بارزترین ویژگی های موسیقی راستین محسوب می شود، لیکن مرز مشخصی بین آن و سایر موسیقی های محلی )فولکلور( و بومی که از لحاظ اصالت کم از موسیقی ردیف ندارند، ایجاد نمی کند.

 

واژه جوان ملی هم بیشتر نوعی از موسیقی را دربرمی گیرد که قصد دارد پتانسیل های نهفته موسیقی ایرانی را به مدد ارکستر ترکیبی )از سازهای ایرانی و غربی( و ارکستراسیون بیشتر غربی، نمایان تر نمود و در ابعاد فرامرزی برای سایر ملل معرفی نماید. ارکستری هم به رهبری فرهاد فخرالدینی در سال ها اخیر با همین عنوان تشکیل شده است که نخستین بار به خوانندگی استاد محمدرضا شجریان در تالار وحدت تهران اجرای برنامه نموده و تاکنون به چند کشور خارجی برای اجرای برنامه سفر کرده است.

 

این نوع موسیقی و ارکستر در واقع تا حدود زیادی مشابه کاری است که در سال دهه چهارم در رادیو انجام می شد. علی ایحال، صرف نظر از ممدوح و یا حتی مذموم بودن حرکت تلفیقی موسیقی ایران با ارکستر غربی برای اهدافی خاص، با توجه به مسیر جداگانه ارکستر ملی و معنای بسیط و گاه سیاسی ملی استعمال آن در مورد موسیقی ردیف منطقی به نظر نمی آید بالاخره هر موسیقی که به نوعی مربوط به فرهنگ و هنر این سرزمین است، ملی محسوب می شود. کلاسیک )Classic( گرچه یک واژه لاتین است، ولی به علت کثرت استفاده در زبان و فرهنگ های گوناگون و دامنه وسیع مفهوم آن، معنای آن را نمی توان در چند لغت خلاصه نمود.موسیقی کلاسیک از طرفی به موسیقی سال های 1750 )سال مرگ یوهان سباستین باخ و پایان دوره باروک( تا اوایل قرن 19 اطلاق می شود که رعایت دقیق فرم ها و اصول و قواعد و قانونمند بودن اجزای آهنگ ملاک ارزش بوده است.

 

حضور ابرآهنگسازانی مثل ولفکانگ آمادئوس موتزارت )1791-1756( و لوود ویک فان بتهون )1827-1770( و حتی یوزف هایدن )1809-1732(- آهنگسازان مکتب کلاسیک وین- در دوره کلاسیک، موسیقی این دوره را بیش از سایر دوره ها برجسته و ممتاز می گرداند. از طرفی دیگر کلاسیک به برجسته ترین نوع ادبیات اروپا و حتی هنر یونان باستان نیز اطلاق می شود به هر حال با همه وسعت معنای واژه کلاسیک از مهم ترین پارامترهای مستتر در آن می توان به اصالت، موقر و قانونمند بودن اشاره کرد. هنر کلاسیک اصول واجد مرتبه والایی از فرهنگ و فن است. از طرفی در تداول عامه و اهل موسیقی به نوعی از موسیقی گفته می شود که ماندنی و دارای ارزش دایمی باشد و بیشتر در مقابل موسیقی سبک و عامیانه به کار می رود.

 

به بیان واضح تر موسیقی ای را که کهنه نشده و عامل زیبایی و تناسب و قالب ها در آن اهمیت بیشتری نسبت به سایر انواع موسیقی داشته باشد موسیقی کلاسیک می نامند. در موسیقی ایرانی هم این واژه حاصل مقایسه و تطبیق این نوع موسیقی با شعر کلاسیک ایرانی است به همان اعتبار که به شعر مولوی و حافظ و سعدی در میان سایر انواع شعر، شعر کلاسیک گفته می شود به موسیقی شهری ایرانی که دارای پشتوانه های قوی فرهنگی و ارزش های مقبول فنی و ستوده هنری و مهم تر از همه ماندگاری و پیغامی درخور باشد موسیقی کلاسیک ایرانی گفته می شود.

 

در واقع، موسیقی کلاسیک ایرانی همان موسیقی ای است که موسیقیدانان کلاسیک و نامی کشورمان مانند اصغر بهاری، غلامحسین بنان، علی اکبر شهنازی، حسن کسایی، محمد موسوی، محمدرضا شجریان، فرامرز پایور، پرویز مشکاتیان، حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، داریوش طلایی و... همه بزرگان این عرصه اجرا و ارائه می نمایند . بنابر این به زعم نگارنده صرف نظر از مساله و مشکل برگرداندن واژه کلاسیک به فارسی با توجه به شمول و استفاده بین المللی و همگانی تمام زبان ها و فرهنگ ها از آن شایسته ترین واژه برای استعمال در مورد موسیقی مورد نظر این مقال همان واژه کلاسیک است.

 

* کارشناس موسیقی و کارشناس ارشد پژوهش هنر